۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

نامه ای به یک رفيق

نامه ای به یک رفيق. این نامه برای یک رفيق انقلابی در جھت تقاضای برنامه ریزی ھای لازم برای پيشبرد اھداف انقلابی نوشته شده است. با توجه به این که این نامه روی صحبتش عمومی است و تمامی رفقای انقلابی می توانند مخاطب این نامه باشند آن را با حذف برخی از نقاط خصوصی به انتشار عمومی می گذاریم باشد که در روشن شدن و رھيافت رفقا ثمر بخش شود به اميد چنان روزی
کميته آموزش جبھه واحد کاگری
نمی توان به صورت پراکنده و خرده کاری در مقابل انسجام جھانی سرمایه که به مدرن ترین تکنولوژی و ابزار ھا و روش و سبک ھای علمی مجھز است مبارزه کرد که در این صورت حتی صدا را به نزدیک ترین رفقا نيز نمی توان رساند . فکرش را بکنيد محفلھای مختلف و پراکنده ھر کدام بطور متوسط روزی حداقل دو مطلب نوشته و منتشر می کنند و حال اگر روی ھمرفته ٢٠٠ محفل وجود داشته باشد روزانه می شود ۴٠٠ مطلب و ھيچ کس نمی تواند چنين حجمی از مطالب را بخواند و از ميان آنھا مطالب بدرد بخور را جذب کرده یاد بگيرد بنابراین مطالب بدرد بخور نيز در ميان چنين حجمی بدون تاثير گذاری لازم ناپدید می شوند در حالی که اگر بتوان در مورد مسائل کليدی از خورده کاری گسست و به جای توليد گسترده به توزیع یکدست و گسترده ھمت کرد آنگاه پيام ھای خوب فرصت تاثير گذاری بر گستره بيشتری را بدست خواھند آورد .
به عنوان مثال شما خوب می دانيد پس از جدایی بسياری از رفقا از یکدیگر، ھمه فعال بودیم ولی از فعاليت مثبت یک دیگر اصلا" اطلاع نداشته و نداریم شاید برخی فکر می کردند ما یا دیگری فعاليت نمی کنيم یا مسير را عوض کرده است ما نيز متقابلا" چنين بودیم .در حالی که ھمه ما بشدت دویدیم اما نتيجه چيست؟ ھمچنان در بر، ھمان پاشنه می چرخد. این ھمه اعتراضات صورت گرفت و ما در خيابان بودیم فریاد ھم زدیم اما فقط خود شنيدیم و شما ھم نوشتيد برنامه ریزی کردید اما فقط معدود ... و فعالينی که بيشتر پای اینترنت بودند و خيابان آمدنشان نيز به حساب و حتی بيشتر مواقع با رھبری جناح ھای سرمایه داری بر قرار شده است.
از ھمه این مواردی که ما در میان خود نقد کردیم نتيجه بدست آمده این است که علت
گرفتاری در خورده کاری است البته نه فقط ما بلکه حتی احزاب "بزرگ" که ليدرھایشان باد در غعب غعب می اندازند و ادای ولایت فقيه سکولار را در می آورند نيز گرفتار ھمين خورده کاریند منتھا خورده کاری آنھا آنقدر بيشتر و گردو خاک زیادی دارد که خودشان را کورکرده و نمی بينند که در ميان گرد و خاک خود فقط خودشان گم شده اند. اما ما اعتماد دارم که شما (کسانيکه)به سبک کار کمونيستی اعتقاد دارید و ایمان دارید که اگر مبارزه را علمی تحليل کنيم ، علمی سازمانيابی شویم به صورت علمی تقسيم کار بکنيم و به صورت علمی در اشتراکات خود کارکنيم خواھيم توانست نه تنھا خودمان را از خورده کاری ھدایت کننده به سلاخ خانه فردا نجات بدھيم بلکه باعث شروع راه جدید و ھدایت بسياری به آن خواھيم شد. این ھا را می گویيم برای اینکه اندکی از دوندگی خورده کارانه ، از بی برنامگی ، و آنارشی بياسایيم و به نتایج بدست آمده از دوندگی ھای ٨ساله در قالب خورده کاری ھا نگاه کنيم و حاصل آنھا را در مقابل ھزینه ھای داده شده به دیده خریدار و کاسبکارانه سبک و سنگين کنيم و از خود بپرسيم چھار سال یا ھشت سال پيش کجا بودیم و اکنون کجا ایستاده ایم؟ ما چه کردیم و دشمن چه کرده است؟ از خود وکل جنبش کمونيستی بپرسيم در قبال  خيزش توده ای ٨٨ چه کردیم؟  ما و کل جنبش کمونيستی کجا ایستاده بودیم؟ ما نمی گویيم فقط ما در جا زده ایم بلکه کل چپ در جا زده است سند اثبات ادعای من ھمين بس است که نتوانستيم در اعتراضات گسترده ٨٨ و ٨٩ دخالت بدرد بخوری داشته باشيم در حالی که با توجه به اصول و مطالبات پایه و قدمت تاریخی مبارزاتی، ما باید رھبری این اعتراضات را دردست داشتيم . پس کجای کار ایراد دارد ؟
ھرگز ھيچ کس ھيچ حزب و سازمان نمی تواند چنين ميدان محکی را انکار کند که حتی ھيچ کدام از ما یا احزاب و سازمانھای پرمدعا که وجودشان فعلا" مضر حال طبقه کارگر است حتی نتوانستيم به صورت سازمانی در حد یک ھسته وارد این ميدان شویم تا بتوانيم حداقل برنامه ھای خود را محک بزنيم ، این بيشتر از پراکندگی و گرفتاری ما
در حوزه خورده کاری سرچشمه گرفته و می گيرد. علی رغم اینکه بسياری از ما از ھمان اول ھر روز در تظاھرات و بزن بزن حضور داشتيم ولی بيشتر تاثير پذیر بودیم تا تاثير گذار . و در خارج نيز بسياری از رفقا تمام افتخاراتشان این بود که ھر روز اخبار تازه ای را با اندکی بزرگ نمایی و کنکاش با ذره بين در درون آن اخبار و پيدا کردن رگه ھای چپ در اعتراضات خود را دل خوش کنند که ریشه ھای اعتراض چپ است یا به سمت چپ ميل دارد و در رویاھای خود می دیدند که به زودی از درون اعتراضات شعار ھای چپ بيرون
خواھد ریخت و سپس در پيشاپيش صفوف آن پرچم سرخ به احتزاز در خواھد آمد اما ھرگز به این فکر نمی شود که حتی اگر این رویا شدنی باشد کدام چپ چنان سازمانيافتگی لازم را دارد که بتواند چنين روندی را ھدایت یا رھبری و یا سازماندھی و برنامه ریزی کند مگر اینکه این قسمت را نيز در رویاھای خود ببافيم.
فعلا" شاید شانس تا اینجا با ما یار بوده توفان اندکی فروکش کرده و امواج خروشان کمی آرام گرفته است وما که تلاش می کردیم سکان کشتی توفان زده را در دست بگيریم و ھر لحظه با ورود موجی به کناره کشتی پرتاب می شدیم ، اکنون می توانيم اندکی روی پا ایستاده دست به کمر زده به افق نزدیک توفانی نگاه کرده و در دل از خود بپرسيم وقتی دوباره واردامواج توفانی شویم که ورودش محتوم است یا در مقابل گردابی که ھر لحظه داریم به آن نزدیک می شویم باید با این بضاعت کم و نير وھای پراکنده و خورده کاری چه کار کنيم؟ آیا نباید بدون فوت وقت سازمانيافته شویم؟
رفيق عزیز ما مانند سرمایه داری رادیو ،تلویزیون ، ماھواره ، چاپ خانه ھای مجھز و مخابرات نداریم ، خبر گزاری ھای عریض طویل ، سازمان و نھادھای توليد فکر و اندیشه و تحميل آنھا به توده ھا را نداریم . پليس ، سازمانھای نظامی ، نيروھای موھوم و ترساننده و وادارکننده به اطاعت نداریم ، چاه نفت ، جمع آوری ماليات و خمس و ذکات و مال امام و موسسات اقتصادی و کارخانجات نداریم ما دانشگاه و مدرسه، موسسات
آموزشی و خدماتی نداریم اما برای پيروزی و برقراری سوسياليسم باید با تاثيرات
ھمه اینھا که دشمن در اختيار دارد مقابله کنيم .
اما آنچه ما داریم :١- توده ھای انقلابی در صورتی که بتوانيم با آنھا پيوند بر قرار کنيم. ٢- ایمان و اعتقاد به سوسياليسم و کمونيسم که می دانيم تنھا راه نجات طبقه کارگر
و تمامی بشریت است. ٣- فداکاری وازجان گذشتگی ، اراده و استقامت ،صداقت ، جسارت و شجاعت و مجھز به علم رھایی ۴- جبر تاریخی بر مبنای تضاد کار و سرمایه
۵- تجربه ھزاران ساله مبارزات تاریخی طبقاتی ھمه انسانھا و ھمچنين تجربيات ٢٠٠ ساله طبقه جھانی کارگر و تجربه ١٠٠ ساله مبارزات طبقه کارگر ایران و ھمچنين تجربه ٣٢ ساله زنده و بی وقفه در جریان و تاثير گذار و باز تجربه ٨ ساله تلاش و کوشش مستمر و رشد یابنده سال ھای اخير .۶- ایمان و اعتماد به یکدیگر ٧- ھمچنين نيروھای بسيار زیاد ولی پراکنده رفيق گرامی حاصل جمع بندی شده تمامی این تجربيات ، داشته ھا و نداشته ھا دارایی ھای دشمن و نياز ھای مبارزاتی ما به ما می گوید باید از خورده کاری جدا شده و با برنامه ریزی دقيق و متمرکز ھر کسی را در جای خاص خود گذاشته و تمامی بخش ھای موجود را در یک بلوک سوسياليستی تا بر قراری یک حزب واقعا" کارگری با دقت پيش برد. و از ھر قسمت یا افراد به حد توانشان کار خواست.فقط در این صورت می توانيم اميدوار به افقی باشيم که برای عبور به سلامت و پيروزمندانه از امواج توفانی است که کشتی ما ھر لحظه به آن نزدیکتر می گردد.
اکنون باید سازماندھی کنيم تسلط داشتن بر سکان این کشتی توفان زده فقط با تشکيلات پولادین ممکن است نه با این احزاب پاسيو ، ما این احزاب وسازمان ھای موجود را حجم ھای پر از پتانسيل ميدانيم که چند نفر انگشت شمار اگر دارای برنامه دقيق و کمونيستی باشند می توانند تمامی آن پتانسيل ھا
را حتی ... در جھت انقلابی به کار گيرند. و حال اینکه از نظر ما ھيچ کدام از این احزاب و سازمانھا این کاره نيستند. در نھایت اعتقاد داریم تشکيلات پولادین به سياھی لشگر ربطی ندارد بلکه به ارتباطش با پایه ھای توده ای و برنامه ھای انقلابی ھمچنين به اصول اعتقادی و پراتيک انقلابيش بستگی دارد و چنين تشکيلاتی با دست روی دست گذاشتن امکان پذیر نمی گردد بلکه باید آن را ساخت حتی نباید منتظر شد اول آن ساخته شود بعد شروع به فعاليت نمود بلکه در ھمين حال که وظایف انقلابيون حرفه ای را شروع و انجام می دھيم باید کار ھای ساخته شدن حزب را که خود آن کارھا نيز بخشی از وظایف انقلابيون حرفه ای است به انجام برسانيم.
شاید از خود بپرسيد که این ھمه صغرا و کبری برای چيست" ؟ می گویيم ھمه ای این ھا را می بافيم تا به شما بگویيم :
١- تا زمانی که حزب درست نشده و به سمت درست شدن آن حرکت نکردیم حتی اگرکران تا کران شعله ی سوزنده باشيم و تمامی دنيا رابسوزانيم با تمام فعاليت ودوندگی ھایمان ببخشيد جز حمالی و خورده کاری ھيچ نکرده ایم.
٢- باید امروز ھر کدام از ما ولو یک کار کوچک اما منظم ، جھت دار، با ثمرات مشترک که تحت نظر یک برنامه متمرکز طراحی و تقسيم کار شده است انجام وظيفه نمایيم.
٣- نباید اجازه بدھيم ابزار و تکنولوژی ھای جدید که در متن خود تحت تسلط روند سرمایه داری حامل ذات آنارشی سرمایه دارانه ھستند باعث گسست ما از اتحاد مان باشد بلکه باید آنھا را به خدمت مبارزه متحدانه خود در بياوریم.
۴- باید با تقسيم دقيق کار تمامی نيروھای آواره و پاسيو را چه آنھایيکه مثلا" دارای تشکيلات ھستند و چه آنھایيکه منفرد ھستند را در جھت لازم مبارزه برای ساختن حزب و فعاليت ھای مختلف مبارزاتی البته با دقت که در روند فعاليت ھرگز افق را نادیده نگرفته و در نيروھای آواره ھضم نشویم بلکه آنھا را به مقصد درست ھدایت کنيم و ھمچنين بدون اینکه تنش ایجاد کرده باشيم آنھا رابه کار بگيریم. این عمل دقيقا" بخشی از اعمالی خواھد بود که یک حزب واقعی پيش می برد منتھا در حوزه بسيار گسترده تر ولی ما می توانيم چند نفری که در کنارھم ھستيم ( مانند ھم می خواھيم مبارزه کنيم) در گستره ای کمتر عمل کنيم تا پایه گذاری عمل اصلی حزب را شروع کرده باشيم ( البته ما نام کارھای که می خواھيم قبل از ساخته شدن حزب به پيش ببریم را ھنوز تاکتيک نمی گذاریم  ون پيش بردن تاکتيک کار تشکيلات است اما اگر ما بتوانيم چند ھسته باشيم در آن صورت دارای تشکيلات خواھيم شد پس می توانيم فراخور توان ھسته ھای خود تاکتيک پياده کنيم و از احزاب و سازمانھای موجود در جھت برنامه ھایمان استفاده نمایيم.)
بطور مثال ما این پيشنھادھا را داریم :
١- بررسی کنيم که ھر کدام از ... در کدام و به طور مشخص تا چه حدی می توانند در مسيری که ما اعتقاد داریم حرکت کنند و بر مبنای برنامه ای ... و با استفاده از روابط حسنه ای که با برخی ازافراد داریم در جھت و مسير سوسياليسم علمی استفاده کنيم و ھرچه بيشتر برایشان برنامه ریزی نمایيم . تا بتوانيم از این طریق صدای خود را ھرچه بيشتر به افراد لازم برسانيم .ھمچنين باعث جذب و کمک احزاب و سازمانھا در جھت بلوک شدن شویم . آنھا بيشتر شان این موضوع را بيان می کنند ولی برنامه مشخصی ندارند و حتی این کاره نيستند،باید کسانی باشند که به عنوان دوست شناخته شده باشند تا آنھا نترسند و از گفته ھای آنھا استفاده کرده دستشان را گرفته پا به پا یادشان بدھند راه رفتن را، تا بتوانند از لاک و دخمه ای به نام حزب یا سازمان برای خود ساخته اند پا را بيرون گذاشته و گستره مبارزه واقعی و اشعه ھای خورشيدی را ببينند.
 رفيق گرامی این کار ھا را ما باید انجام بدھيم واگر دارای برنامه خوب و چند ھسته زنده و فعال باشيم نه تنھا در اجرای چنين تاکتيک ھای در درون لاک بی خبری آنھا حل و ھضم نمی شویم بلکه آنھا را نيز نجات داده و از تسھيلات بسيار گسترده ای که در اختيار دارند در جھت انقلاب می توانيم استفاده نمایيم....
٢- ھمچنين با محافلی کوچکتر نيز تماسھای حاصل کردیم که بحث و گفتگو را برای پيوستن و برنامه ریزی و ھمچنين نوشتن پلاتفرم انجام بدھيم .که متاسفانه ...
٣- شما لازم است نظریات خود را ھرچه گسترده و مفيد در این رابطه ویا مواردی که خود می دانيد و ھمچنين ... جمع کرده بيان کنيد تا بتوانيم از یک نقطه دقيق و حساب شده حرکت کنيم ھيچ نيازی نيست با کار ھای روزمره و ژورناليستی زمان را بکشيم این انرژیھا حيف است.
اگر اول از شما سوال نکردم که آیا ھنوز مایل ھستيد که با ھم کار کنيم یا خير ، به این دليل است که شما را یک انقلابی واقعی می دانم و یک انقلابی نمی تواند کار اصولی انجام ندھد . فقط نباید اجازه بدھد محيط او را در خود ھضم کرده و ببلعد . فکر می کنيم اطراف شما را ليبرال ھای چپ گرفته اند که این می تواند بسيار خطر ناک باشد اما با توجه به تعریفھای که از افراد دیگر در رابطه با شما شنيده ایم ما به شما ایمان داریم که در محاصره آنھا نيز می توانيد ھمچنان انقلابی باشيد.
در کنار کارھا و استفاده این چنينی لازم است ھرچه زودتر محافل کوچک و افراد منفرد را نيز به وسط گود مباحثات بکشانيم . البته می دانم بسيار سخت است چون خودمان در ميان چنين گودی ھستيم ولی باید بگویم قرار نيست کار سخت را کسانی که برای این کار ساخته نشده اند انجام بدھند این کار سخت کار ما است اگر سخت نبود تا حالا صد ھا نفر آن را انجام داده بودند .
لازم به بيان است که دامن زدن به چنين بحث و اعمالی برای شما بيشتر از ما ممکن است . لطفا" دقت کنيد ، اعتماد بنفس داشته باشيد ، برنامه ریزی شده ، محکم و مستمر موضوع را بررسی و پيگيری کنيد و اگر از ما نيز کاری ممکن است و اینجا بر می آید برای ما ھم برنامه داشته و ما را نيز در برنامه ھای اجرایی یا بحث و گفتگو ھا قرار بدھيد .
ضمنا" ... ما منتظر جواب و برنامه ھای شما ھستيم. صميمانه دستتان را می فشاریم ...
چاره رنجبران وحدت و تشکيلات است
پيش بسوی ایجاد ھسته ھا و کميته ھای مخفی و انقلابی در محل کار و زندگی
پيش بسوی ساختن حزب طبقه کارگر
سرنگون باد جمھوری اسلامی سرمایه داری
بر قرار باد جمھوری سوسياليستی شورایی کارگری

۱ نظر:

  1. خسته نباشید رفقا . خوب بود . فقط پر از اشتباهات تایپی بود که به محتوای خوبش می بخشیم

    پاسخحذف