۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

پیش بسوی سازمان رهبران

طبقه کارگر بدون رهبری جمعی سازمانی انقلابی و آگاه نمی تواند انقلاب کرده و تسخیر قدرت کند . وبرای انقلاب و تسخیر قدرت باید او رهبری های انفرادی را به رهبری جمعی سازمانی  تبدیل نماید یعنی به جای داشتن رهبران باید سازمان رهبری متشکل از رهبران آگاه و انقلابی تشکیل بدهد. رهبری سازمانی همان تشکیلات سیاسی طبقه کارگر یعنی حزب طبقه کارگر است.

خود مبارزه به کارگران می آموزد که مبارزه فردی راه به جایی نمی برد.و برای حتی یک قدم به جلو رفتن "باید متحد شد ".
 آگاهی طبقاتی و علم مبارزه می آموزد که برای پیشروی در مبارزه و حفظ دست آوردها ی آن که دائما" مورد تهدید دشمنان طبقاتی است ."کارگران باید متشکل شوند" علاوه بر آن، آنان باید آرایش آماده باش دائم خود را در صحنه مبارزاتی که با آن زاده می شوند حفظ کنند و " متشکل بمانند"
ما خواهان آنیم وبه این منظور تلاش می کنیم که کارگران در هر جائیکه هستند ، در کارخانه،  در کارگاه ، در مزرعه و در هر محله و کوی و برزنی متشکل باشند . و مبارزه خود را باید بطور متشکل و همچون تنی واحد به پیش ببریم.
اما به جزء آگاهی توده های کارگر و غیر از درجه تشکل آنان ، عامل دیگری هم وجود دارد که در تعیین سرنوشت  مبارزات کارگران  در هر سطحی ، نقش موثر و تعیین کننده ای ایفا می کند و آن عامل " رهبری " است .رهبر عاملی است که در هر نوع حرکت دسته جمعی انسانها لازم است حتی ارکستری از نوازندگان هم که همه اعضای آن در آنچه که باید بنوازند تبحر کامل دارند ، اما به طورکل هماهنگی برای اجرای دسته جمعی نیاز به رهبر دارند. نیاز به رهبری در حرکت های دسته جمعی آنقدر بدیهی است که حتی در مبارزات غیر متشکل و خود به خودی نیز عملا" نقش رهبری به عهده افراد معینی قرار می گیرد  که اکثریت را به دنبال خود می کشاند. و عملا" از جانب اکثریت به مثابه رهبر پذیرفته می شوند. در همه انواع تشکلات نیز علی القاعده ارگانی برای رهبری و مکان های معینی برای رهبران در نظر گرفته می شود. بنا براین در همه سطوح و اشکال  مبارزه ، اعم از خود به خودی و یا آگاهانه و متشکل ، با عده ای نسبتا" معدود از افرادی که  نقش رهبری را به عهده دارند مواجهیم . تاثیر این رهبران بر سمت و سوی مبارزه به درجه ای است که حتی در بسیاری موارد می تواند تاثیر سطح عمومی آگاهی توده ها را تحت الشعاع قرار دهد.

البته باید رهبری سازمانی باشد نه انفرادی و شخصی، که این وظیفه تشکل سیاسی است مبارزه طبقه کارگر فقط زمانی به پیروزی می رسد که رهبری آن را تشکیلاتهای کارگری مانند اتحادیه ها ، سندیکاهای کارگری ... بخصوص شوراهای کارگری و  حزب طبقه کارگربه عهده داشته باشند.
. مبارزه طبقاتی کارگران در پیش برد مبارزه تحت لوای رهبری سازمانی معنا پیدا می کند.در همین حال هر چه آگاهی عمومی کارگران بالا تر باشد به همان میزان تسلط کارگران بر رهبرانشان(چه فردی وچه سازمانی) بیشتر می شود و بر عکس.با این حساب کمونیست ها که خواهان پیشبرد مبارزه طبقاتی کارگران و پیروزی قطعی آنان در نبرد طبقاتی هستند.علاوه بر ارتقاع سطح عمومی آگاهی کارگران و علاوه بر سازماندهی توده ی کارگران در سازمانهای کارگری وظایف مهم و ویژه ای نیز در رابطه با " رهبری " و " رهبران" طبقه بر عهده دارند.
قبل از اینکه به ذکر وظایف کارگران کمونیست در این باره به پردازیم لازم است بدوا" کمی راجع به "رهبری" و "رهبران " صحبت کنیم.
گفتیم که ضرورت رهبری شدن حرکات گروهی و دسته جمعی خود را به همه  حرکات این چنینی نحمیل می کند . خواه این حرکت دسته جمعی حرکت یک اکیپ   کوهنوردی باشد ، یا بازی یک تیم فوتبال و خواه حرکت گروه امداد رسانی به سیل زدگان یا زلزله زدگان ویا هر حرکت دیگر . حرکات جمعی و مبارزاتی کارگران نیز از این قاعده مستثنا نیست. 
لازم است تاکید کنیم که " رهبران عملی " الزاما" همان کارگران فعال ویا سیاسی نیستند).البته این موارد مربوط به دوره های است که سطح اگاهی سیاسی کارگران بسیار پایین است یا بعد سیاسی مبارزات ضعیف تر است( "رهبران عملی" کارگرانی هستند که عملا" توده ها را بدنبال خود می کشانند. کارگران در مقابل رهبرانشان عموما" واکنشهای مشابهی دارند، آنها به رهبران خود اعتماد می کنند و به آنان متکی می شوند . تا حدود زیادی آنها را مجاز می دانند که از جانبشان تصمیم بگیرند و اظهار نظر بکنند . فی المثل به آسانی قبول می کنند که رهبران به جای آنها مذاکراتی را با کارفرما به پیش ببرند. و حتی از جانب آنها تعهداتی بدهند. جملات نظیر "هرچه فلانی بگوید می کنیم" ،" فلانی بیخودی حرف نمی زند " ،" خودش لابد بهتر می داند" و امثال هم از زبان کارگران در رابطه با رهبران بسیار شنیده می شود. . کارگران عموما" خود مستقلا" تصمیم نمی گیرند بلکه بین تصمیمات رهبران یکی را انتخاب می کنند . تبعیت کارگران از رهبران تا حدود زیادی منفعلانه است. چرا که رهبر تا حدود زیادی معنای سپر بلا هم می دهد. دنباله روی ، پاسیو از رهبران تا حدودی به خاطر قرار گرفتن در مکان "امن تر" نیز صورت می گیرد...
فقر ، محرومیت و بی حقوقی و قرار گرفتن در پست ترین رده جامعه هم چون برده گان، محرومیت از آموزش و پرورش و سواد ،محرومیت از آموزش عالی ، محرومیت از بهداشت و درمان، محرومیت از تسهیلات مختلف اجتماعی و...، کار مشقت بار و خرد کننده  از اول سالهای کودکی بخصوص وقتی نسل پشت نسل ادامه یافته باشد . این چنین مرده ریگ خواری به جای می گذارد. این روحیه منفعلانه و توکل منشانه نسبت به امر رهبری ریشه در تاریخ زندگی کارگران دارد. آنرا هرگز اینچنین در میان بورژوا ها و اقشار متوسط جامعه نسبت به رهبرانشان نخواهید یافت. در میان آنان هرگز داوطلبین به عهده گرفتن رهبری اینقدر محدود و نادر نیستند. علی رغم تلاش همیشگی ما در جهت فعال کردن هرچه بیشتر توده های کارگر، برای دست یابی به توفیق نیاز به زمان طولانی خواهیم داشت. و بر خورد عموما" منفعلانه و دنباله روانه کارگران نسبت به رهبرانشان تا زمانی که آگاهی سیاسی بخصوص آگاهی در جهت مارکسیسم لنینیسم هر چه بیشتر رشد نکرده است ادامه خواهد داشت.
حال بد نیست که نگاهی به خصایل مشترک رهبران عملی کارگران باندازیم.
 این رهبران چه کسانی هستند و چه ویژگیهای دارند؟
تجربه نشان می دهد که رهبران عملی کارگران ، یعنی آن معدود کارگران ممتاز که توده کارگران از آنان تبعیت و دنباله روی می کنند کسانی هستند که نه به خاطر نفس آرمانها ، عقاید و نظرات و ذهنیاتشان بلکه به خاطر شخصیت اجتماعی واقعی شان و آن دسته از خصوصیات شان که به "تجربه " در می آید مورد پذیرش کارگران قرار می گیرند. شناخت توده، از رهبران شناخت تجربی است. و نقد توده ها از رهبران شان نیز عمدتا" مبتنی بر تجربه است. این خصوصیات مشهود وعملا" بارز رهبران است که مورد توجه و ملاک قرار می گیرد. مثلا" از خصوصیات زیر می توان نام برد:
رهبران عملی همه گیشان کسانی هستند که خود داوطلب پذیرش این مسئولیتند و آن را در عمل اثبات کرده اند .به یک معنی همه آنها مسئولیت پذیر و فعالند .و به کارگران نشان داده اند که حاضرند بخاطر آنان حتی خود را به دردسر باندازند.. کسانی هستند که زندگی و مبارزاتشان در میان همان عده از کارگران برایشان "اعتبار" و " احترام" ایجاد کرده است. کارگران پر سابقه ای که استخوان خرد کرده اند ، با شرف زندگی کرده اند ، تن به خفت نداتده اند ، مجیز گوی کسی نبوده اند و... کسانی هستند که هم در دوره آرامش و هم در اوج مبارزه بیشتر مواقع مدافع حق کارگران بوده اند . کسانی هستند که قادرند مقصود ، منظور و خواست کارگران را شسته و رفته بیان کنند. معمولا" بهتر از دیگران حرف می زنند ، عموما" مبلغین خوبی هستند . و حرف دل کارگران را بهتر از خودشان بیان می کنند.
کسانی هستند که صداقت ، شهامت ، جسارت ، از خود گذشتگی ، فداکاری و یک رنگی شان بیشتر از دیگران بوده و به کارگران ثابت شده است. کسانی هستند که نسبت به بقیه کارگران از شعور اجتماعی بالاتری بر خوردارند. ، می دانند که با مدیر ، نماینده دولت ، با کارگران و خلاصه با هر کسی چگونه باید رفتار کرد. برای کارگران سمبل زیرکی ، حسابگری ، با تجربه بودن، دور اندیشی هستند. به همین خاطر است که کارگران جوان و آتشی مزاج علی رغم آنکه با سخنان خود مورد توجه و تایید کارگران قرار می گیرند، بعنوان یک رقیب برای رهبری ، با یک اشاره این رهبران از چشم کارگران می افتند).البته این نیز به میزان جوشش انقلابی در میان کارگران بستگی دارد و هرچه جنبش پیشتر برود رهبران انقلابی ترظهور می کنند (رهبران عملی کسانی هستند به قول معروف درویش مسلک و لوطیند. یعنی به راحتی تطمیع نمی شوند ؛ جاه طلب نیستند ، افاده ندارند و روی دوستیشان می شود حساب کرد و هستی و نیستی شان برای کارگران شناخته شده است ، )در نبرد طبقاتی بیشتر به سازش طبقاتی و اومانیستی گرایش دارند و …(کارگران می دانند که آنها واقعا" کارگرند و از ادامه کارگری و ماندن در میان آنها وشرکت در سرنوشتشان گذرا نیستند.خلاصه اینکه رهبر برای کارگران یک شخصیت واقعی است که خصوصیات او را به تجربه شناخته اند و به اودل بسته و اعتماد کرده اند.
جمعبندی آنچه که تا کنون گفتیم چنین خواهد شد :
1-                  توده کارگران از رهبران عملی بر مبنای اعتماد و شناخت خود با درجه زیادی از متکی بودن ، تبعیت و دنباله روی می کند.
2        به علت تجربی بودن پروسه شناخت و انتخاب از جانب کارگران ، رهبری عملی خصلت محلی دارد. و کارگران هر کارخانه یا محله ای ، در وحله اول به عده ای از میان خود به عنوان رهبر اعتماد پیدا می کنند. و از کسانی که خودی محسوب می شوند دنباله روی می کنند .
3        قرار گرفتن در مقام رهبری نیازمند اثبات وجود خصایل ویژه ای است . اگر چه این خصایل اکتسابی اند و هر کس می تواند آنها را داشته باشد . لکن احراز رهبری مستلزم شناخته شدن عملی این خصوصیات از سوی کارگران ، یعنی مستلزم گذشت زمان است.

با این حساب و با توجه به آنچه که شمردیم ، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم همیشه عملا" با طبقه کارگری مواجه هستیم که هر بخش کوچکی از آن به دنبال رهبران عملی وشناخته شده خود حرکت می کنند و در هر مقطع تعداد این قشر ممتاز از کارگران ، معدود و معین است. و جایگزین کردن آنها توسط رهبران دیگر پروسه ای است که به کندی انجام می گیرد و مستلزم زمان و استمراروفعالیت بسیار خواهد بود.
اما این واقعیت که عموم بخش های مختلف و پراکنده طبقه کارگر رهبران عملی خود را دارند به این معنا نیست که به درستی هم هدایت می شوند . همانطوری که اشاره شد مجهز بودن رهبران به آگاهی طبقاتی و علم مبارزه  تنها یکی از مولفه های است که در بر گزیده شدن آنان از جانب توده ها می تواند موثر باشد. لذا شاهد بوده ایم که رهبران عملی و واقعی کارگران بعضا" رفرمیست ، سازشکار، خدمت گذار بورژوازی بوده  و هستند ، مبارزه کارگران را به بیراهه کشاندند و با منفعت موقت بخشی از طبقه را به زیان بخش های دیگر تحصیل کردند اما علی رغم همه اینها اتکا به توده ها را از دست ندادند )چون توده ها آگاه نیستند(اصل این نیست که انقلابیون تمام هم و غم خود را برای جذب رهبران عملی خود ساخته بگذارند بلکه باید انقلابیون واقعی در درون توده های کارگران اقدام به آموزش .و ارتقاع رهبران عملی آگاه و انقلابی که دارای آگاهی طبقاتی باشد دست بزنند و در همین حال رهبران موجود خود به خودی را نیز در دو رده جذب و ارتقاع دهند در یک رده به جذب و آموزش آنها تا حد انقلابیون حرفه ای اقدام کنند و در رده دوم آنها که امکان آموزش دادن را ندارند فقط جذب شان نمایند.)
واقعیت دیگری هم وجود دارد و آن این است که این نظام سرمایه داری است که منشاء کلیه مشقات ، محرومیت ها و ستمی است که گلوی کارگران را می فشارد و اگر مبارزه پراکنده کارگران به مبارزه سراسری و متحد بر علیه کلیت نظام سرمایه داری تبدیل نشود . و اگر کارگران در هر مبارزه محلی و موضعی نیز که به خاطر رهایی از مشکلاتشان انجام می گیرد ، اهداف استراتژیک کل طبقه را مد نظر نداشته باشند و از موضع کل طبقه حرکت نکنند ، بی گمان بر جسته ترین پیروزی هاتی موضعی آنان نیز موفقیت موقت و زود گذر خواهد بود . با در نظر گرفتن اهمیت و نقش رهبران عملی در چند و چون و سمت و سو حرکات مبارزاتی کارگران به این نتیجه می رسیم که ضروری است که رهبران عملی کارگران به علم مبارزه طبقاتی و اهداف تاریخی طبقه آگاه باشند.اما آگاهی آنها نیز هنوز به تنهایی کافی نیست . رهبری آنان در کلیه بخش ها و مناطق باید هماهنگ و معطوف به دست یابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت طبقه باشد . و حرکت آنان بر این مبنا هرچه بیشتر باید تضمین شود. بنابراین رهبران طبقه باید آگاه و متشکل باشند. تا بتوانند مبارزات محلی و موضعی کارگران را هم به عنوان مبارزه خاص و هم به عنوان جزیی از یک مبارزه عام وسراسری طبقه واحد ، با اهداف استراتژیک واحد به بهترین نحو وصحیح ترین شکل رهبری نمایند. در واقع رهبری کردن کل طبقه در مبارزه علیه کل نظام سرمایه داری ، نه از جمع رهبران بلکه از عهده سازمان رهبران بر می آید. لذا کمونیست ها وظایف سازماندهی ویژه و بسیار پر اهمیتی در رابطه با سازماندهی رهبران آگاه و مبارز طبقه را بر عهده دارند.
حزب طبقه کارگر، باید سازمان رهبران آگاه و مبارز طبقه باشد. حزب نه تنها به مثابه سازمان رهبری کننده رهبران ، بلکه باید کلیه مبارزات محلی را نیز به عنوان اجزایی از یک مبارزه سراسری به پیش می برد. و همچنین کلیه وجوه مبارزه طبقاتی پرولتاریا ، اعم از مبارزه اقتصادی ، ایدئولوژیکی وسیاسی را به پیش ببرد.
توده های کارگران دنباله رو رهبران خود هستند و آن زمانی حزب طبقه کارگر می تواند واقعا" حزب طبقه کارگر باشد که آگاه ترین رهبران عملی کارگران را سازمان داده وبه تنی واحد تبدیل کرده باشد. با توده کارگران و با کل طبقه پیوندی ناگسستنی داشته باشد.آنزمانی که حزب طبقه کارگر بخش اعظم رهبران عملی طبقه را آگاه و در خود متشکل کرده باشد نیروی سیاسی پر قدرتی خواهد بود که هر وقت اراده کند خواهد توانست اکثریت رنجبران جامعه را به اعتبار حرکت سراسری وسازمان یافته کارگران در جهت انهدام نظام گندیده و منحط سرمایه داری به حرکت در آورد. حزب طبقه کارگر سازمان گورکنان مصمم و آگاه نظام سرمایه داری است.
تنها پرچمی که می تواند پرچم حزب واقعی طبقه کارگر باشد پرچم مارکسیسم لنینیسم است. یعنی تنها گرایش واقعا" کارگری مارکسیسم لنینیسم است بنابراین حزب طبقه کارگر اگر مارکسیسم لنینیسم نباشد حزب طبقه کارگر نیست.
در این رابطه وظایف مبرم و تعیین کننده ای بر عهده کارگران کمونیست اقصا نقاط کشور است و ما آنانرا به متشکل شدن در هسته ها و کمیته های محل کار و زندگی  برای انجام این وظایف انقلابی  فرا می خوانیم .


هسته هاي كمونيستي كارگران سلول های حزبی هستند.
کارگران کمونیست خوب می دانند که کمونیست ها باید کارگران را آگاه کنند . آگاه ترین و پیشروترین کارگران را متشکل سازند و مبارزه طبقه را برای نیل به هدف تاریخی پرولتاریا به طور متشکل رهبری نمایند. کارگران کمونیست به آنچه به عهده کمونیست ها است ، آگاهند و حتی خوب به خاطر دارند باز تاکید می کنیم که تا وقتی آگاهی در غالب تشکل تجسم نیابد راه به جایی نخواهد برد. لذا این یک وظیفه مبرم است که کارگران کمونیست که بر رسالت تاریخی خود واقفند متشکل شوند.
تشکل کارگران کمونیست چگونه تشکلی است ؟
بدون شک تشکل کارگران کمونیست با تشکلات سایر کارگران ، مثلاً حتی با شورای واقعی تفاوت های فاحشی دارد. از نظر سازمانی این تشکل مخفی است . چرا که سازمان دشمنان قسم خورده سرمایه و امپریالیسم است. و مادامی که ، دولت ، دولت سرمایه داری و نظام حاکم سرمایه داری است چنین سازمانی نمی تواند علنا" فعالیت کند .
ثانیاً این تشکل ، تشکل تعداد معدود و کوچکی از کارگران است و همه نمی توانند و نباید به درون آن راه یابند.این تشکل ، تشکل توده ای کارگران نیست ، تشکل رهبران و پیشاهنگان طبقه است.
ثالثاً بر خلاف شورا های کارگری ، در نظام اداره آن ، در کنار دمکراسی ، سانترالیزم نیز نقش تعیین کننده ای دارد.در تشکل کارگران کمونیست هیچکس نمی تواند آماتور یا غیر فعال باشد. آنجا بخشی از یک ارتش سری بین المللی از انقلابیون حرفه ای است که نظم و انظباط آهنین پرولتری بر آن حاکم است. و تبعیت از سانترالیزم تخطی نا پذیر است ، البته سانترالیزمی که خود بر دمکراسی درونی آن مبتنی است.
از نظر آرمان و اهداف نیز این تشکل با سایر تشکلات متعارف کارگران متفاوت است .آرمان و هدف نهایی این تشکل بر قراری جامعه بی طبقه کمونیستی است . یعنی هدفی که نه در این نظام بلکه تنها پس از انهدام نظام سرمایه داری و عبور از مرحله گذار(سوسیالیسم) می توان بدان دست یافت....در همین جا لازم به ذکر است که در مجموع تشکل فوق حزب طبقه کارگر می باشد اما با توجه به وضعیت کنونی که هیچ کدام از احزاب و وسازمانهای مدعی حزب طبقه کارگر نیستند پس باید در قدم اول اقدام به ساختن حزب طبقه کرد و ان نیز نمی تواند بدون مقدمات لازم ساخته شود همچنین  یکی از و عمده ترین مقدمات ساختن حزب حضور در درون طبقه از طریق هسته های مخفی و انقلابی کارگران در محل کار و زندگی انها است.
حال باید از خود پرسید :
هسته های کمونیستی چگونه ساخته می شود و وظیفه انها چیست؟
گرد آمدن بیش از یک کمونیست در محفلی مخفی و انقلابی هسته کمونیستی نامیده می شود.
1-  هسته کمونیستی موظف است برای کسب مطالبات خاص و عام کارگران بر نامه ریزی کند
هر کمونیست انقلابی و هر کارگر کمونیست موظف است با رفیق مانند خود در محفلی گرد آمده و اقدام به فعالیت تشکیلاتی نماید تا از طریق ارتقاع و ایجاد شبکه گسترده ای از هسته های مخفی و انقلابی به سمت ایجاد حزب وآماده کردن طبقه کارگر برای تسخیر قدرت و بر قراری حاکمیت طبقه حرکت کند.
با گرد آمدن چند کارگر کمونیست در یک محفل کوچک و مطالعه کتاب های مربوط به علم رهایی طبقه کارگر و همچنین مطالعه و بررسی مسایل و مشکلات کارگران و یافتن جواب و راه حل مشکلات محلی و عمومی و در همین حال اقدام برای حل آنها در حد توان و حرکت به سمت ارتقاع توان عملی و نظری محفل در جهت کسب و حفظ منافع عمومی طبقه (ساختن حزب و تسخیر قدرت) عمده ترین گام در ایجاد هسته های کمونیستی است بنابراین پس از گرد آمدن چند رفیق که به یک دیگر اعتماد کافی دارند که در قدم اول از جلسات مطالعاتی شروع می شود منجربه ساخته شدن هسته کمونیستی شده و هسته سپس وظیفه دارد
با پیشروان حوزه خود فعالیت خود را سازمان دهد و شبکه ای ارتباطی میان خود وپیشروان محل ایجاد نماید . اوراق تبلیغی و ترویجی هسته باید بطور منظم در این شبکه جریان داشته باشد و از طریق همین شبکه عملیات شفاهی و توده ای کارگران پیشرووتبلیغات سیاسی هدایت شود.
نقش تبلیغات شفاهی و کتبی سیاسی ومبلغین توده ای و علنی در ارتقاع سطح آگاهی توده کارگران با هیچ چیز دیگری قابل جایگزینی نیست رکن اصلی فعالیت آگاه گرانه هسته در جهت ارتقاع سطح عمومی آگاهی کارگران را سازماندهی تبلیغات سیاسی  شفاهی وکتبی توده ای تشکیل می دهد. هسته باید از تک تک کارگران آگاه در تبلیغ شفاهی و آگاه کردن عموم کارگران استفاده کند. ، چه از طریق حضور فعال در محافل کارگری و چه در مجامع آنان ، هسته باید بویژه کارگرانی را که استعداد وقابلیت خود را در تبلیغات توده ای نشان داده اند فعالانه به سمت خود جلب کند و آنان را در کنار تبلیغات مخفی کتبی به مبلغان متشکل در هسته کمونیستی تبدیل نمایند. و بکوشد تا با تکیه به این چنین مبلغانی از فرصت های که برای آژیتاسیون توده ای و علنی بدست می آید به نحو احسن در جهت ارتقاع سطح آگاهی عموم کارگران استفاده کند.




 بسیار سخت است که مبلغان توده ای را از خارج کارخانه یا محله وارد کرد  هسته باید مستعدترین کارگران را به این منظور آموزش دهد. و خلاقیت و استعداد آنها را در خدمت کارگران بکار اندازد. فرصت تبلیغ علنی و سخنرانی در مقابل تجمعات کارگران به کرات پیش می آید(البته نباید سخنرانی معلوم شود که از طرف هسته هدایت می شود). حتی خود کارفرمایان و کارگزاران آنها در كارخانه ها نیاز دارند که به دلایل و مناسبت های گوناگون توده کارگران را جمع کنند .... هر گاه کارگران به هر دلیلی جمع شدند فرصتی به دست می آید که نباید به هیچ وجه از دست برود.. از همه این فرصت ها برای ارتقاء سطح آگاهی و شعور طبقاتی کارگران می توان وباید از همه این فرصت ها استفاده شود.هسته کمونیستی باید مبلغان ورزیده ای را تربیت کند که بتوانند از امکانات علنی برای آموزش توده ها  حد اکثر استفاده را بکنند. بدون آنکه از یک سو ادامه کاری خود را به خطر اندازند. و بدون آنکه از سوی دیگر از اصول عدول کنند. تبلیغ توده ای و علنی در عین حال مبتنی بر اصول ، کاری شبیه بند بازی است . اما ما در همه جا به این بند بازان خبره نیازمندیم. . هسته باید این بند بازان را تربیت کند، سازمان بدهد و استعداد آنان را در راه خدمت آگاهی رسانی به کارگران به کار اندازد. ، بی توچهی به تبلیغات شفاهی و به ویژه به شکل توده ای و علنی آن یکی از علل ناشناخته ماندن اهداف کمونیست ها در نزد توده های کارگران است . هسته ها باید با جدیت تمام در راه رفع این نقص بکوشند.
گفتیم که هسته باید پیشروان را در شبکه ای ارتباطی سازمان دهد و آموزش و ارتقاع سطح آگاهی آنان را عمداتا" از طریق اوراق کتبی تبلیغی و ترویجی به پیش برد . اما همه ای این پیشروان برای هسته یکسان نیستند.
هسته برای کارگران فعالتر و همچنین برای رهبران عملی که در رهبری مبارزات توده کارگران نقش حساسی ایفا می کنند ، باید کار آگاه گرانه ویژه ای اختصاص دهد. هسته باید این دسته از کارگران را نسبت به نقش ویژه آنان و مسئولیتی که تاریخ به عهده آنان گذاشته است آگاه کند. باید به آنان بفهماند که چرا باید کمونیست باشند و چرا باید به تشکیلات کمونیستی به پیوندند. و چرا باید در این کار تعجیل کنند.
با این حساب همیشه هسته علاوه بر فعالیت تبلیغی و آگاهگرانه عمومی خود نسبت به توده کارگران و قشر پیش رو ، عده معدودی از کارگران مبارز و پیشرو و رهبران عملی دست چین شده را باید بمنظور جذب آنان به هسته و تقبل کار تشکیلاتی و پیگیر کمونیستی   از جانب آنان آموزش اختصاصی بدهد. نشریات کارگران کمونیست و اعلامیه های جریانات مختلف تشکیلات های کمونیستی و از حیطه هسته های کارگری و کمونیستی كارخانه ها و محلات دیگر می توانند به هر هسته كارخانه ای و محلی در ارتقاع دادن سطح آگاهی کارگران حیطه فعالیتشان یاری رسانند. . هسته می تواند از طریق پخش مستقیم این نشریات و همچنین از طریق باز تکثیر ویا تلخیص این نشریات و رساندن آنها بدست کارگران کار  آگاهگرانه (کارکمونیستی)  خود را تسهیل نمایند .

2-  هسته کمونیستی موظف است کارگران حوزه فعالیت خودرا متشکل نماید .

آگاهی باید  بصورت تشکیلات تجسم یابد . هسته موظف است علاوه بر آگاه کردن کارگران و علاوه بر تفهیم ضرورت وحدت و تشکل به کارگران و علاوه بر نشان دادن راه های متشکل شدن ، خود عملا" در راه متشکل کردن کارگران و مبارزات آنان در حوزه فعالیت خود بکوشد.
ما با چند نوع تشکل آشنا شده ایم ، تشکل توده ای و دمکراتیک کارگران (مانند سندیکا، اتحادیه ، شورا ، کمیته  های کارخانه و... ) و تشکل حزبی کارگران ( مانند خود هسته) هسته باید بکوشد توده کارگران را در تشکل های دیگر کارگران در محل کار و محل زندگی شان متشکل سازد و همچنین پیشرو ترین و آگاهترین عناصر را به تشکیل حزبی بکشاند.
نکته قابل توجه در باره هسته ها این است که  آنها در ادامه رشد کمی خود تحول کیفی می یابند . هسته اولیه به هیچ وجه نباید نگران تعداد اعضای خود باشد . هسته اگر بخواهد تک سلولی بودن خود را حفظ کند بی تردید با افزایش تعداد اعضا فلج خواهد شد. همراه با افزایش کمی اعضا لازم است تغییرات و تحولات در درون آن از نظر تشکیلاتی بوقوع بپیوندد . با افزایش نفرات در هسته تقسیم کار ایجاد می شود.مجموع هسته ها كمیته رامیسازند هسته ها و كمیته ها پایین ، بالا و رهبری و اعضا پیدا می کند . نقش های مختلف هسته مابین کمیته ها مختلف زیر هدایت یک مرکزیت تقسیم می شود. چاپ، تکثیر ، اعلامیه نویسی ، سازماندهی و حفظ و بسط ارتباطات شبکه ، حفظ و تقویت ارتباط با هسته های دیگر مناطق و همچنین با سازمانهای سراسری ، سازماندهی تبلیغات شفاهی ، ترویج ویژه رهبری  فعالیت علنی ، رهبری ائتلاف ها و تشکلات نیمه مخفی و نیمه علنی ، پی گیری پلاتفرم های مبارزاتی در هر زمینه و اداره تشکیلات جانبی هسته و...  هر کدام مسئولین ونفرات ویژه خاص خودش را خواهد یافت. در واقع هسته ساده در ادامه رشد خود به هسته مرکب وبه کمیته حزبی کارخانه یا محلات تبدیل خواهد شد. بنا براین ظرفیت پذیرش عضو در هسته کمونیستی به هیچ وجه محدود نیست . پذیرش برنامه ، قبول مسئولیت ، پذیرش اساسنامه و پرداخت حق عضویت شرایطی است که واجدین آن به درون هسته راه می یابند (البته با توجه به داشتن شرایط ردیف دوم و گذراندن دوره های ماقبل عضویت ازجمله شجاع ، جسور ، منضبط و... ) و هسته را تکلمل می بخشد.با توجه به وضعیت ایران هسته ها باید به جای بر قراری ارتباط مستقیم با دیگر هسته ها بهتر است که از طریق یک مرکز واسطه با بقیه هسته ها ارتباط بر قرار کند که مرکز فوق خارج از دست رس جمهوری فاشیستی – اسلامی باشد تا در صورت ضربه دیدن یک هسته ضربه به هسته های دیگر سرایت نکند.
اما در میان این چند نوع تشکل یعنی تشکل های توده ای و تشکل های حزبی تشکلات دیگری نیز می تواند به وجود آیند تشکلاتی که توسط کارگران پیشرو برای تحقق اهدافی خاص و معین ایجاد می شوند. لازم به تذكراست كه وقتی تعداد در خواست عضویت در هسته زیاد می شود باید افراد جدید را در هسته های جدید سازمان دهی كرد تا در صورت احتمال ضربه كمترین افراد ضربه بخورند
هسته نباید و نمی تواند که تا زمان ارتقاع یافتن کارگران آگاهتر تا سطح صلاحیت عضویت در هسته تنها به کار ترویج با آنها بسنده کند . هسته موظف است از هر تعداد از کارگران را که به نحوی بر بخشی از وظایف و رسالت مبارزاتی و تاریخی خود آگاه شده اند ، حول پلاتفرم های مشخص مبارزاتی سازمان دهد  لازم به بیان است که هسته و کمیته ها می توانند در وضعیت فعلی هسته ها و کمیته های دانشجویی ،دانش آموزی ، کارمندی ، زنان و محلی باشند که رهنمود های فوق تماما" در مورد آنها نیز و البته در خصوص حوزه خاص خودشان مورد اجرا باشند.. و توان تک تک آنها را در خدمت مبارزه به کار گیرد.مبارزه هسته ها در خصوص هر مطالبه خاصی می تواند هسته مخصوص آن مطالبه را تشکیل داد از جمله  اگر بخشی از کارگران یا ... به ضرورت مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی پی برده اند باید برای مبارزه در این راه  سازمان داده شوند . و اگر بخشی از کارگران یا... به ضرورت اتحاد و مبارزه کارگران شاغل و بیکار برای خلاصی از اثرات نکبت بار بیکاری و گرسنگی پی بردند باید در آن راه سازمان داده شوند. اگر بخشی از کارگران یا ... به ضرورت تلاش در ایجا د شورا های کارگری یا سندیکا ها یا دیگر اشکال تشکل کارگری پی برده اند باید در آن مسیر حمایت و سازماندهی شوند. اگر بخشی از کارگران یا ... به ضرورت کمک به جنبش مقاومت خلق ها آگاه شده اند باید به همین منظور متشکل گردند. یا کارگرانی یا ... که به ضرورت دفاع از حقوق زنان ، به ضرورت دفاع  متشکل از دمکراسی و آزادی و ضرورت مقاومت در مقابل موج اختناق و سانسور و خلاصه به ضرورت تحقق هر بخشی از برنامه پرولتاریای آگاه پی برده اند باید در آن مسیر متشکل شوند. ... هسته کمونیستی که فعالترین و فداکار ترین مودافع برنامه و حاکمیت طبقه کارگر است باید دیگر کارگران را متشکل کند .بدون شک مقصود این نیست که هر بند برنامه جنبش کمونیستی به طور عام و حزب طبقه کارگر به طورخاص ایجاد سازمان مستقلی را ایجاب می کند . فرض این است که هسته کمونیستی که هدفش تحقق حاکمیت طبقه کارگر است هر کارگری یا ... که بخواهد حتی یک گام در این راه بردارد را باید بنحوی شایسته سازماندهی کند و در همین حال کارگرانی یا ... که هنوز به حدی از آگاهی نرسیده اند که گامی در این جهت بر دارند آنها را نیز نباید از نظر دور داشت بلکه باید به آنها نیز آگاهی داد تا به آن حدی برسند که بخواهند قدمی در راه منافع خود و طبقه کارگر بردارد. هسته موظف است هر دو گروه را متشکل کند و این تشکل می تواند تشکل جنبی یا تشکلی که مستقیما" تحت کنترل هسته باشد.
به هر حال هسته موظف است با سماجت و پیگیری دست تمامی کارگران یا ... را که می خواهند و می توانند قدمی در راه انقلاب بر دارند در دست دیگر کارگران و پیشروان طبقه بگذارد. و خود دست همه کارگران یا ... را گرفته ضمن هدایت و رهبری آنها را هر روز بیشتر آگاه کند. فن و شیوه کار تشکیلاتی و اصول مبارزه طبقاتی را به آنان بیاموزد . و خود یاور و پشتیبان آنان باشد.
کار مستمر و پیگیر بر روی پیشروان  پیش شرط توفیق هسته در متشکل کردن پیشروان در مرجله اول و تمامی کارگران در مرحله بعدی است بنا براین قرار دادن پیشروان و فعالین در شبکه ارتباطی و تبلیغی هسته که خود نوعی سازماندهی محسوب می شود از این نقطه نظر اهمیتی ویژه می یابد.

3- هسته کمونیستی باید مبارزات کارگران حیطه(حوزه) فعالیت خود را رهبری کند 

رهبری کلیه تشکیلاتی که بر اساس پلاتفرمهای مبارزاتی و بخاطر مبارزه در راه تحقق بخشی از اهداف هسته از کارگران پیشرو ایجاد شده است بدون تردید وظیفه دائمی هسته کمونیستی است . هیچ یک از وظایف مبارزاتی هسته به این خاطر که تشکلی گسترده تر یا تشکلی ائتلافی بمنظور پیگیری آن ایجاد شده است . از عهده هسته کمونیستی ساقط  نمی شود . ، فی المثل اگر هسته موفق شده است ائتلافی از کارگران پیشرو و تشکلات دیگر کارگران برای مبارزه در راه ایجاد تشکل های مختلف بوجود آورد نباید لحظه ای از رهبری کردن اصولی آن به سمت هدف چشم بپوشد و خود را به موضع یک نقاد تنزل دهد.
در مورد مبارزه توده ای در حوزه فعالیت هسته ، رهبری اشکال پیچیده تری بخود می گیرد .اما به هر حال این نیز به عهده هسته است. همانطور که گفته شد هسته عمدتا" از طریق و به وسیله رهبران عملی کارگران می تواند مهر رهبری خود را عملا" بر مبارزه توده ها بکوبد. هسته کمونیستی هر زمانی که تشکیل شود با این قشر از کارگران ممتاز در حیطه عمل خود مواجه خواهد شد. اولین گام در جهت کسب رهبری تلاش در جهت جذب رهبران است. در عین حال هسته باید رهبران ، سازشکار ، خود فروخته و آنانی را که منافع خود را نه در پیشبرد مبارزه طبقاتی بلکه در سازش دادن طبقات جستجو می کنند ، افشا کند ، و ماهیت آنان را بر ملا سازد و بکوشد که کارگران از دنباله روی آنان امتناع کنند و به گرد عناصر آگاه ، فعال و انقلابی جمع شوند.
هسته باید در عمل خود بهترین رهنمود ها را برای پیشبرد مبارزه ارایه دهد. باید اهداف اصولی ، شعار های اصولی ، و شیوه های اصولی را در هر مبارزه ای تبلیغ کند. و بکوشد تا این اهداف ، شعار ها و شیوه ها از طرف کارگران یا ... و پیشروان آنان پذیرفته و به کارگرفته شوند. هسته نباید به هیچ وجه صرفا" رهبر حرکات خود به خودی کارگران باشد . نظر داشتن به منافع کل طبقه و اهداف استراتژیک آن باعث می شود که حتی در مواردی هسته نه تنها بعضی از حرکات خود به خودی را رهبری نکند بلکه تا قرار دادن آن حرکت در مسیر و کانال صحیح و اصولی آن از بی راهه رفتن مبارزه خود به خودی جلو گیری نماید . از این گذشته هسته تا اوج گیری مبارزات خود به خودی نیزساكت نمی نشیند. بلکه دائما" و بدون وقفه کارگران را به مبارزه در جهت تحقق برنامه پرولتاریای کمونیست و شرکت در مبارزات جدید و گشودن جبهه هایی نوین فرا می خواند. .. یک هسته کمونیستی بانتظار مطرح شدن مسائلی برای کارگران نمی نشیند. بلکه خود موظف است مسائلی واقعی که برای پیروزی طبقه کارگر لازم و ضروری هستند را برای کارگران طرح کند و آنان را برای حل آن مسائل بسیج کند .مسائلی واقعی که شاید هرگز بطور خود به خود برای کارگران مطرح نگردند.
هسته کمونیستی نباید تنها وظیفه رهبری کردن خود را به رهبری مبارزات محلی بر سر خواست های بلاواسطه آنهم از طریق سازماندهی رهبران عملی محدود سازد . هسته کمونیستی باید بکوشد که خود به مثابه یک تشکل کمونیستی در نزد توده ها به عنوان رهبر شناخته شود و مورد تبعییت و دنباله روی از جانب توده ها قرار گیرد . بعبارت دیگر کافی نیست که هسته توده ها را به واسطه رهبران عملی رهبری کند بلکه باید تلاش شود اعتماد ، اتکا و علاقه مندی کارگران علاوه بر رهبران عملی خود باید به خود هسته نیز به عنوان یک تشکل کمونیستی مستقیما" معطوف گردد. به زبان ساده هسته باید به جایی برسد که کارگران یا ... در برخورد با معضلات پیچیده خود صادقانه بگویند هر کاری هسته تصمیم بگیرد انجام می دهیم ، " حتماً هسته صحیح می داند " هسته بی دلیل حرف نمی زند " هسته بهتر می داند" و...
برای اینکه هسته کمونیستی بتواند به چنین اعتباری در نزد کارگران دست یابد نکاتی را که در باره رهبران عملی بر شمردیم در پراتیک خود مد نظر داشته باشد و همچنین خصوصیات شخصی رهبران عملی را به خصوصیات تشکیلاتی ارتقاع بدهد و در همین حال موارد دیگری که هسته می تواند ارایه دهد که رهبران عملی نمی توانند را در جهت حمایت از توده ها اجرا کندو...
قبل از هر  چیز لازم است که هسته نام و هویت مشخصی داشته باشد . نام و هویتی که مستقل از افراد آن پا بر جا و برقرار می ماند. هسته باید از اپتدای کار نام مشخصی بر خود بگذارد ، یا حتی علامت و آرم ویژه ای داشته باشد. و همواره اعلامیه ها ، اطلاعیه ها ، بیانیه ها و موضع گیری های  خود را با همین نام انتشار دهد.هسته باید حضور دائمی خود را در کنار ، در درون تشکل ها و در داخل مبارزات کارگران حوزه فعالیت خود به کارگران نشان دهد بدون اینکه اعضایش شناخته شوند.بنابراین اگر چه موضوع کار هسته عمدتاً کارگران پیشرو و پیشتازحوزه عملیاتی است و توده کارگران ارتباط مستقیم تشکیلاتی با هسته ندارند اما هسته باید گاه به گاه و منظاماً و مستقیماً با توده کارگران از طریق انتشار و توزیع اعلامیه های کثیرالانتشار سخن بگوید و ارتباط معنوی متقابل خود و توده ها را مستقیماً ایجاد کرده ، تحکیم و گسترش بدهد. کارگران در اثر پراتیک هسته باید در یابند که هسته متعلق به خود شان است و برای اهداف کارگران مبارزه می کند و در همین حال باید در یابند که هسته بهترین سخنگوی آنان است که بیشتر ، بهتر و گسترده تر از هر کس یا تشکیلات دیگر خواست ها و تمایلات کارگران یا ... را بیان می کند. کارگران باید باور کنند که هسته حسابگر ، با تجربه ، قابل اعتماد ، دور اندیش ، شجاع ، فداکار ، آگاه ترین و بهترین سازماندهی را می تواند ارایه بدهد، وهمچنین باید اعتقاد پیدا كنند که هسته سازش نمی کند ، فریب نمی خورد ، منافع کارگران را فدا نمی کند و هر گز خیانت و توطئه  نمی کند. ... و  همه اینها از طریق اعمالی که هسته انجام می دهد برای کارگران محرز می گردد.
خلاصه اینکه پراتیک هسته باید بنحوی باشد که در نزد کارگران ، معتبر ، محترم ، قابل اتکا و محبوب  محسوب گردد. دست یابی به چنین موقعیتی مستلزم کار پیگیر  و مستمر کمونیستی است. اگر چه این موقعیت به سختی و به کندی بدست می آید اما برای پیشبرد امر رهبری بسیار اهمیت دارد . یک هسته معتبر ، محبوب و پر سابقه با یک اعلامیه ساده می تواند تمام محبوبیت خود را به یک نماینده شورا یا دیگر تشکل های کارگری منتقل سازد و انتخاب شدن او را از جانب توده های کارگر تضمین کند . و هنگام تشکیل شدن حزب طبقه کارگر در پی یک اعلام پیوستن هسته به حزب تمام اعتبار و محبوبیت هسته به محبوبیت و اعتبار حزب نیز افزوده می شودو...
مجددا" تاکید می کنیم که هسته کمونیستی برای اینکه رهبری مبارزات کارگران در حیطه فعالیت خود را در دست بگیرد . علاوه بر ارایه بهترین رهنمود ها و نشان دادن صحیح ترین و اصولی ترین تاکتیک ها لازم است که قشر ممتاز کارگران ( از نظر آگاهی و توان رهبری)، یعنی رهبران عملی آنان را سازمان بدهد. و در جهت اتخاذ این تاکتیک ها بر اساس نقشه حساب شده به حرکت در آورد. یک هسته مخفی نمی تواند بدون این واسطه عملا" نقش پیگیر و موثر در رهبری مبارزات توده ها داشته باشد.

4- هسته کمونیستی باید برای تشکیل حزب طبقه کارگر بکوشد.

آنچه تا کنون در باره تشکیل هسته ها و وظایف آنان ذکر کردیم خود به نحو موثر در خدمت تشکیل حزب طبقه كارگر است لکن هسته به جز اینها خود نیز باید مستقیما" و مصممانه در جهت تشکیل حزب تلاش مستمر انجام دهد.
ازجمله :
هسته باید مبلغ خستگی ناپذیر ایجاد حزب طبقه كارگر باشد. با تشکل گریزی کارگران ، با گرایشات آنارکوسندیکالیستی  و همچنین سکتاریستی ( فرقه گرایانه) آنان پیگیرانه مبارزه کند . تبلیغاتی را که بر ضد کمونیسم صورت می گیرد و انحرافاتی که به نام کمونیسم به میان کارگران برده می شود خنثی نماید و کارگران را بگرد آمدن زیر یک پرچم واحد کمونیستی و تشکیل حزب طبقه كارگر بر اساس آن فرا خواند .
هسته باید بکوشد نشریه ارگان خود به یک نشریه سراسری و اهرمی قدرت مند برای بسیج توده ها به زیر پرچم پرولتاریا ی کمونیستی تبدیل شود. هسته باید توزیع هرچه سریع تر نشریه مرکزی هر چه منظم تر و گسترده تر صورت بگیرد
هسته باید در تعیین تاکتیک ها ی مبارزاتی سراسری ، از طریق ارتباط مستمر با نشریه فعالانه بکوشد
هسته های محلی ، کارگران فعال محله را به ایجاد هسته های در کارخانه ها محل کار خود و بر عکس هسته های کارخانه ها باید کارگران را برای ایجاد و بار آور کردن هسته ها در محل زندگی کارگران ،دانشجویان ، دانش آموزان ، معلمان ، زنان ، کارمندان و ...  ترغیب کنند و اصول و روش های مربوطه را به آنها بیاموزد.
هسته های کمونیستی محلات و کارخانه ها ی هر ناحیه باید برای حفظ ارتباط واقعی خود با کارگران وهمچنین برای پیشبرد هر چه بهتر مبارزه در منطقه خود وبرای به عهده گرفتن وظایف حزبی گسترده تر در سطح ناحیه با یک دیگر ارتباط نزدیک تشکیلاتی که موارد امنیتی کاملا" رعایت شده باشد بر قرار نمایند.
هسته های کمونیستی باید بکوشند عناصر وابسته به تشکلات  دیگر کمونیستی و کارگری را وادارند تا سازمانهایشان را برای پیوستن به تلاش های که در سطح جنبش در جهت ایجاد حزب انجام می گیرد به حرکت در آورند.
بدون شک لازم است که وظایف هسته های کمونیستی مبتنی بر اصول برنامه حزب (فعلا" مبتنی بر برنامه های جبهه واحد کارگری قبل از تشکیل حزب مبتنی بر اصول مارکسیسم لنینیسم )عمومی کمونیست ها باشد و از همان اول در هماهنگی با ارگانهای تشکیلاتی جبهه واحد کارگری انجام گیرد. یک وظیفه مبرم هر هسته کمونیستی مبتنی بر این اصول است که با جبهه واحد کارگری ارتباط تشکیلاتی بر قرار نماید . البته هسته نباید به دلیل عدم ارتباط (یا به بهانه مادامی که این ارتباط ایجاد نشده است) انجام وظایف خود را به تعویق اندازد.


پیش بسوی تشكیل حزب طبقه كارگر

سرنگون باد جمهوری فاشیستی اسلامی

بر قرار باد جمهوری شورایی سوسیالیستی كارگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر